زمان جاری : جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 11:29 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 126
نویسنده پیام
moviesfan آفلاین


ارسال‌ها : 32
عضویت: 9 /10 /1391

تشکر شده : 24
Blue Valentine 2010 (والنتاین آبی)
نویسنده :مایک اِسکات
ترجمه :امیررضا هاشمی
منبع :فیلم نگاه

تماشای این فیلم زیباست و در عین حال مشکل. فیلم از صمیم قلب است و گاهی دردآور. جذاب است و ناراحت کننده. اگر من مجبور می شدم که شمایل این فیلم را نشان بدهم، قطعاً به شکل کلوز آپی از عشق و نفرت به صورت خالکوبی شده در سرتاسر بند انگشتان رابرت میچام، قاتل سریالیِ واعظ مسلک فیلم «شب شکارچی» (چالز لاتون-1955) تصویر می کردم

درک کیانفرانس، کارگردان فیلم به راحتی بیشترین شانس برای نامزدی اسکار امسال را داشت که با بدشانسی ازدست داد. حقیقت جانکاه زندگی این دو زوج در ساختار فیلم به خوبی پرداخت شده است. سازنده فیلم با شهامت عزیمت شخصیت اصلی را به یک سیر تعیین شده به اجرا می رساند و این بررسی اساس پایداری شخصیت ها در برابر مسائل و مشکلات زندگی است. دلیل آن این است که روی شخصیت ها کار و تحقیق شده، چیزی هستند بین من و شما و هر کس دیگری که درگیر عشق اند و یا از آن رهایی یافته اند. تماشای وابستگی عمده شخصیت ها از پرداخت تند و مغشوش آنها سرچشمه می گیرد که انگار از نوعی شیفتگی مزمن سازنده نسبت به آنها برانگیخته شده است، که این نکته سهمی اساسی در وسعت موضوع اصلی فیلم دارد. غیر ممکن است که در فیلم «والنتاین غم انگیز»، لااقل کور سویی امید را در وجود خودتان ببینید. همینطور غیر ممکن است که حداقل امیدی که تنها پرتوی نوری به ابعادی وسیع در زندگی وجود داشته باشد را مشاهده کنید و پس از تماشای فیلم ور فتن به خانه مجبورید که بسیاری از مسائل با اهمیت زندگی دیگر را در آغوش بگیرید، یا با آن مواجه شوید. از جمله مشخصات متمایز فیلم، روایت غیر خطی آن است که کیان فرانس کارگردان فیلم با پرش کردن روایت به عقب و جلو، تقابل مسائل حال و گذشته را به خوبی به اجرا در می آورد. نوعی مقایسه بین عشق متظاهر در کارکترهای اصلی یعنی دین و کندی با ارتباط ملال آور و اندوهگین رایج شخصیتی شان هویدا می شود.

در نقش های اصلی، رایان گاسلینگ و میشله ویلیامز (که نامزد اسکار بهترین هنرپیشه نقش اصلی زن بود) با مهارتی استادانه، جزئیات شخصیت ها را با صداقتی جسورانه ترسیم می کنند. این واقع گرایی ترسیم یافته بخشی جدانشدنی از فیلم است. در جشنواره فیلم نیو اورلئان در ماه اکتبر، تهیه کننده فیلم جیمی پاتریکف در یک جلسه مطبوعاتی گفت که اولین صحنه های عشق نابخردانه آنها در فیلم، زمانی که دین و کیندی جوان بودند شکل گرفته و تصویری که از عشق اشتباهی آنها ارائه می شود ناشی از جوانی آنهاست و اینکه تولید فیلم بسیار پیچیده شده بود و در تمام مدت کار در حدود یک ماه بازیگرها فداکاری بسیار زیادی از خود نشان می دادند به حدی که از خواب و خوراک افتاده بودند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن شخصیت ها را ترسیم کنند. (گاسلینگ دگرگونی بسیاری در شخصیت خود ایجاد کرده است تا بتواند شور و نشاط جوانی شخصیت را با دور شدن از تصنع ارائه دهد و توانسته مرز باریک بازی طبیعی و تصنعی را به خوبی رعایت کند، که این در مورد جفتشان صدق می کند).

دو شخصیت اصلی سهمی از به وجود آوردن خانه پریشانی که در مبنای فیلم در نظر گرفته شده است یکسان برده اند. در آنجا آنها برای یک ماه زندگی کرده اند که این تلاشی بی نهایت صادقانه است در پرداخت فیلم، برای بازنمایی احساس وابستگی دین و سیندی. دگرگونی متحیر کننده روابط، حتی در بیشتر صحنه ها که شخصیت ها حضوری ملموس دارند قابل مشاهده است که این مربوط به زمانی است که آنها هر دو سویِ درخشان شخصیتشان را ایفا می کنند. در یک چنین زمان زودی لحظه دگرگونی اتفاق می افتد که دین بعد از روحیه شوخ طبع و محبت آمیزش در مواجهه با دختر جوانش، این رفتار را نشان می دهد. (بازی شگفت انگیز دختر پنج ساله، فیلت ولادیکا در این فیلم سومین نقش آفرینی درخشان است)، سپس با توپ و تشر سیندی مواجه می شود.

واضح نیست اگر سیندی این طور تشخیص می دهد که دین نسبت به دختر جوانشان و او به طور یکسان مهربانی و عشق ورزی می کند، پس چرا می خواهد او را کنار بگذارد، اما این حقیقت آشکار برای تماشاگران بسیار دردناک و رنج آور است. سرانجام سیندی می فهمد که چیزی در روابطشان در حال تغییر است. این بحران مرکزی فیلم می شود که کشمکشی بنیادی را شکل می دهد و به هرحال شعله اختلاف آنها بیش از پیش برافروخته می شود. در طول داستان فیلم، صحنه های تاثرگذار و دراماتیک بسیاری وجود دارند که می توانند فیلم را سرپا و محکم نگه دارند. موسیقی فی البداله ی دو نفری با اوکولل (سازی شبیه گیتار) بسیار لذتبخش است، احساسی غلتان در سراسر این صحنه ها موج می زند. یک آشفتگی روایتی در مواجهه با واقعیت در فیلم وجود دارد که مربوط به بخش کلینیک سقط جنین است. به عبارت دیگر، شخصیت ها احساس می کنند که شبیه مردم واقعی اند و زندگی آنها شبیه زندگی واقعی است.

«والنتاین غم انگیز» تنها دومین فیلم کیانفرانس است. مسیری که او به عنوان یک فیلمساز تازه کار مسیر اصلی که یک فیلمساز موفق باید بپیماید شباهت های بسیاری دارد (اگرچه مسیری نیست که فیلم به وسیله آن امتداد یافته است). همین طور فیلم تلاشی است در جهت نزدیکی به آثار خوب سینما. این فیلم قطعاً ارزش وقت گذاشتن و تماشا کردن را دارد.

سه شنبه 26 دی 1391 - 22:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از moviesfan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sajjad &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :