توی این قسمت میتونین هر اتفاق خنده داری که براتون افتاده رو توی چند جمله بنویسید. مهم نیست سوژه ی جمله هاتون خودتون باشین یا اطرافیانتون. نظر هم بدین

داداشم میخواست پلی استیشن بازی کنه. هرچی گشت سی دیشو پیدا نکرد. از اونجایی که زیر تخت من از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه سینه خیز رفت زیر تخت. بعد از یه ربع با خوشحالی پرید بیرونو در حالیکه نقاله ای دستش بود گفت:" نصفشو پیدا کردم. هورااااا" :|
الان هنوز منتظره امروز فردا زنگ بزنن بهش بگن بیا جایزه نوبلو ببر
من :|
خانوادم :|
مسئولین در حال افدای جایزه نوبل :|

***

من قبل از امتحان هندسه: خدایا قربونت برم الهی. این امتحانمو خوب بدم 500 تا صلوات میفرستم. جون من خوب بدم امتحانو.
بعد از امتحان: 500 تا صلوات رفت تو پاچمون!
من قبل از امتحان جبر: خدایا جون من این یکی رو هم خوب بدم 500 تا صلوات می فرستم.
بعد از امتحان: خدایا 500 تا صلوات از دستت رفت